از يک نگاه تو رنگم پريده است، قربان آن شوم که تو را آفريده است
آلبوم تصاویر چهار سالگی عباس جوووووون
پسرک شیطووووون من
وقتی پسری به آموزشگاه زبان می رود .
این روزها عباس جونم مشغول اموزش زبانه درس امروز پسری party food بود عباس مامان؛ میدونی مامان جون چقدر تو را دوست داره امروز که با هم راه افتاده بودیم به سمت آموزشگاه مامان جون سر کوچه منتظر ما وایستاده بود دستشم یک جعبه کیک بود گفت این کیک برای عباس جونم که بیشتر با مفاهیم زبان آشنا بشه مخصوصا این درسش که مربوط به جشن تولده وای عباس نمیدونست از خوشحالی چه کار کنه پریده بودی تو بقل مامان جون بوسش می کردی از مامان جون تشکر کردیم راه افتادیم به سمت آموزشگاه ای شیطون امروز خودتو برای این درس آماده کرده بودیا صبح دیدم کاغذها را برش زده بودی و گوشواره گوشواره به هم وصل میکردی حالا نگو پسری می خواد کلاسو تزئین کنه فدات...
نویسنده :
مادر
0:15
مدلینگ کوچک من
شیطنتهای زیبای عباس
جشن تولد یکسالگی عباس جون
پسرم امروز سالروز مادر شدن من است ؛ من با تو دوباره متولد شدم و می خواهم با تو بچگی کنم ، با تو بزرگ شوم ، و با تو زندگی کنم ... ...
نویسنده :
مادر
1:48
عباس مادر به این دنیا خوش آمدی
در 23 آذر 89 دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است . . . امروز را با هم لبخند میزنیم … تولدت مبارک . . . قشنگ ترین صدای زندگی تپش قلب توست با شکوه ترین روز دنیا تولد توست پس برایمان بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم. تولدت مبارک زیبای من ...
نویسنده :
مادر
1:15